شعری از مولانا

مولانا

 

  • رو بجو یار خدایی را تو زود ** چون چنان کردی خدا یار تو بود
    • آن که در خلوت نظر بر دوخته ست ** آخر آن را هم ز یار آموخته ست‏
    • خلوت از اغیار باید نه ز یار ** پوستین بهر دی آمد نه بهار 25
    • عقل با عقل دگر دو تا شود ** نور افزون گشت و ره پیدا شود
    • نفس با نفس دگر خندان شود ** ظلمت افزون گشت و ره پنهان شود
    • یار چشم تست ای مرد شکار ** از خس و خاشاک او را پاک دار

     

     

       

      @tajrishonline

      ما را دنبال کنید